چالشهای قومی در قفقاز

چالشهای قومی در قفقاز

به غیر از کشور ارمنستان دو کشور گرجستان و جمهوری آذربایجان دارای تنوع قومی با ساختار فرهنگی متفاوت هستند امری که حاکمیت یک قوم را با چالشهای فراوان روبرو خواهد ساخت. گرجیها به دلیل ساختار فرهنگی و مدنیت قوی و همچنین سابقه خودگردانی محلی، آمادگی بیشتری برای تعامل با دیگر اقوام دارند با این وجود قومیتهای ارمنی، آذری ،اوستی، آبخازی، آجاری و بازگشت ترکهای مسختی ، گرجستان را در بحران عمیقی فرو خواهد برد.

دکترحسین احمدی *

 

چکیده

 

به غیر از کشور ارمنستان دو کشور گرجستان و جمهوری آذربایجان دارای تنوع قومی با ساختار فرهنگی متفاوت هستند امری که حاکمیت یک قوم را با چالشهای فراوان روبرو خواهد ساخت. گرجیها به دلیل ساختار فرهنگی و مدنیت قوی و همچنین سابقه خودگردانی محلی، آمادگی بیشتری برای تعامل با دیگر اقوام دارند با این وجود قومیتهای ارمنی، آذری ،اوستی، آبخازی، آجاری و بازگشت ترکهای مسختی ، گرجستان را در بحران عمیقی فرو خواهد برد. این مقاله با تکیه بر آمارهای منابع معتبر و تحقیق میدانی انجام شده[1] قصد تبیین موضوع آسیب پذیری گرجستان از این بحران قومی را دارد.

 

کلید واژه : گرجستان. گرجی. آذری. مسختی. ارمنی. اوستی. آبخازی.

 

مقدمه

اگر از جمعیت 40 تا 50 هزار نفری کردهای یزیدی – که در اطراف کوه آرارات در ارمنستان مستقر هستند – صرف نظر کنیم مابقی جمعیت ارمنستان، ارمنی هستند و به همین دلیل ارمنستان پتانسیل تشکیل «دولت و ملت تک قومی» را دارا می باشد. اما دو کشور دیگر قفقاز یعنی جمهوری آذربایجان و گرجستان با تنوع قومی قابل توجه امکان پیاده کردن چنین مدلی را ندارند درنتیجه کوشش در راستای این هدف جامعه دو کشور را با چالش گسترده ای روبرو خواهد کرد.

گرجیها به دلیل سابقه تمدنی و دولت مداری طولانی امکان تعامل بیشتری را با اقوام داخلی  دارند. آمار و ارقام ارائه شده از طرف آنها قرین به صحت می باشد اما در جمهوری آذربایجان آمار و اطلاعات ارائه شده به مقدار بسیاری غیر شفاف است به همین دلیل دسترسی به اطلاعات برای محققان دیگرکشور ما بسیار سخت وفقط آمار ارائه شده قابل تأمل از طرف دولت میسر و ممکن است.

مقامات جمهوری آذربایجان با انکار یا به حداقل رساندن قومیتهای غیر آذری و افزایش تعداد آذریها سعی در اجرای مدل «دولت و ملت تک قومی» را دارند. با نگاهی به آمار جمعیتی ارائه شده از سوی روزنامه دولتی آینا چاپ باکو با استناد به آمار سال 1996 کمیته سرشماری دولتی جمهوری آذربایجان جمعیت این کشور به شرح در جدول شماره 1 دیده می شود(آینا، 16 مارس 2000) .

جدول شماره 1

جمعیت جمهوری آذربایجان

  1926 1959 1970 1979 1989 1999
کل 2314571 3697717 5117081 6026515 7000000 7910600
آذری 1437977 2494381 3776778 4708832 5805000 7205500
ارمنی 283004 442089 483520 475486 390500 120700
تالش 77323 __ ___ 21200 __ 76800
کُرد 41193 1487 5488 5678 12200 13100
یهودی 20578 40204 41288 35497 30800 89000
تات 28443 5887 7769 8848 __ 900/10
لزگی 37263 98211 137250 158057 171400 178000
فارس 9446 __ ___ ___ ___ ___
آلمانی 13149 7492 1361 __ ___ __
تاتار 9948 29552 31787 31400 28600 30000
اودی 2445 3202 5492 5841 ___ ___
روسی 220545 501282 510590 475255 392300 141700
اوکراینی 18241 25778 29160 26402 32300 29000
زاخوی 15600 8500 __ ___ 13300 15900

 

 

این آمار جای تأمل و درنگ بسیار دارد. پس از فروپاشی شوروی مثل تمام جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز بخش قابل توجهی از جمعیت جمهوری آذربایجان نیز به خارج از کشور – به ویژه به روسیه – مهاجـــرت کرده اند . این جمعیت را می توان به دلایل ذیل بالغ بر 000/500/1 نفر در نظر گرفت.

– با درگیری بین آذریها و ارامنه در جمهوری آذربایجان به ویژه قتل و عام در سومغائیت وخوجالی جمعیت چهارصد هزار نفره ارمنی­های مقیم جمهوری آذربایجان شروع به ترک این کشور نمودند به طوری که هم اکنون حدود چند هزار نفر ارمنی در جمهوری آذربایجان مانده اند.[2]

* نظر به اتخاذ رویه روس ستیزی در جمهوری آذربایجان از جمعیت حدود 400000 نفری روسی جمهوری آذربایجان فقط تعداد اندکی از جامعه مسن روسی – که به دلایل شغلی و دریافت مستمری بازنشستگی در این سرزمین به سر می برند – مابقی روسها این کشور را ترک کرده اند.

* تالشان در آستارا، لریک، ماساللی، یاردیملی و لنکران زندگی می کنند که جمعیت آنها در سال 1926م، 77323 آمده است اما در سال 1959و 1970 آنها را استحاله شده در میان آذریها حساب و آمار آنها را صفر اعلام کرده اند اما در سال 1979م تعداد آنها 21200 نفر و مجدداً در سال 1989 جمعیت تالشان صفر، سپس در سال 1999 بعد از اعلام جمهوری خود مختار تالش – مغان جمعیت آنها در سال 1999م، 76800 و نهایتاً در سال 2004، بدون ارائه ارقام، جمعیت آنها 1% جمعیت جمهوری آذربایجان یعنی در حدود 81000 نفر اعلام می شود در حالی که فقط جمعیت لنکران و آستارا روی هم رفته 000/180 نفر می شود.

ملاک آمار ارائه شده در جمهوری آذربایجان بر اساس زبان – که به گمان آنها – تنها عامل مبانی قومیت است. چگونه می شود که در سال 1959 و 1970 و 1989 به دلیل این که کسی در جمهوری آذربایجان زبان تالشی نمی داند جمعیت آنها صفر اعلام و مجدداً پس از حدود ده سال جمعیت آنها به مقدار اندک ذکر شود؟  آیا درمدت فوق کسانی از تالشان – که زبان تالشــــــی می دانستند – از دیگر کشورها به جمهوری آذربایجان مهاجرت کرده اند یا تعدادی از این مردم ترک زبان شده در تالش شمالی تحت آموزش زبان تالش شمالی قرار گرفته اند و بدینوسیله در آمار مجدداً آمده است؟

چرا جمعیت تالش شمالی که در هنگام جدایی از ایران در سال 1243ق/ 1828 م پنجاه هزار نفر بود[3]  پس از گذشت 170 سال باید 80000 نفر اعلام شود ولی در همان حال جمعیت در تالش جنوبی پس از این مدت به 000/500 نفــــر می رسد؟ این سر درگمی آمار ارائه شده خود نشان از حساسیت بر روی این قوم ایرانی دارد.

جمعیت تالشان مقیم تالش شمالی در حال حاضر در حدود یک میلیون نفر می باشد (احمدی ، 1384،ص 12) که بخشی از این جمعیت به دلیل اتخاذ رویه « دولت و ملت تک قومی» از جمهوری آذربایجان به مسکو و سنت پترزبورگ مهاجرت کرده اند.

*گروه عمده بعدی که همانند تالشان تعداد آنها حدود یک میلیون نفر ولی درآمار1999 ،178000 نفر ذکر شده، لزگیها هستند که به دلیل قبلی تعداد قابل توجهی از آنها به روسیه – به ویژه به داغستان – مهاجرت کرده اند.

همانطوری که در جدول شماره 1 مشاهده شد اقوام ایرانی مثل تالش، تات، فارس، اوست و مانند آن تعداد آنها اندک ذکر یا به کلی حذف می شود.

در مقایسه آمار ارائه شده از طرف جمهوری آذربایجان در سال 1999 و مرکز آمار شوروی تفاوتهایی در سال 1979 و 1989 به قرار ذیل مشاهده می شود.

  • تعداد تالشان در آمار شوروی در سال 1979 صفر و در حالی که در آمار جمهوری آذربایجان 21200 نفر اعلام گردیده است.
  • اقوامی به نام «آوار، گرجی، ترک، کوتی و دیگر اقوام» در آمار شوروی مشاهده نمی شود اما در آمار جمهوری آذربایجان آمده است (جدول شماره 2).

این دو گانگی آمار ارائه شده آن هم در سال 1979 و 1989 با توجه به این که جمهوری آذربایجان جزوی از اتحاد شوروی بوده – و به طبع حق آمارگیری جداگانه ای نداشته – چگونه قابل توجیــه می تواند باشد؟

 

جدول شماره 2

اقوام جدید جمهوری آذربایجان

  1979 1989 1999
آوار 36000 44100 50900
گرجی 11400 14200 14900
ترک 7900 17700 43400
کوتی 5800 6100 4100
دیگر اقوام 40200 41500 9600
کل جمعیت 101300 123600 122900

 

گرجستان

کشوری با مساحت 69700 کیلومتر مربع واقع در قفقاز جنوبی و درکنار دریای سیاه و دارای 723 کیلومتر مرز مشترک با روسیه در شمال، 322 کیلومتر مرز با آذربایجان از شرف و جنوبی غربی، 252 کیلومتر مرز با ترکیه از جنوب و جنوب شرقی، 164 کیلومتر مرز با ارمنستان از جنوب و 310 کیلومتر مرز با دریای سیاه از غرب و شمال غربی می باشد.

معضل اوستیای جنوبی و آبخازیا ریشه در برنامه ریزی دقیق شورویها برای کنترل آسان بر منطقه قفقاز داشت. اوستیایی ها و آبخازیها تقسیم بندی شوروی را برای واگذاری مناطق فوق را به گرجستان قابل قبول نمی دانستند و خواستار جدایی از گرجستان بودند در نتیجه در کمترین فاصله پس از فروپاشی اعلام کردند: «به همان دلیلی که گرجستان حق دارد از شوروی مستقل شود ماهم خواستار استقلال از گرجستان هستیم».

گامساخوردیا اولین رئیس جمهوری گرجستان با شعار « گرجستان برای گرجی ها» ضمن پیچیده کردن موضوع با حمله به سوخومی و تسخین والی آتش زیر خاکستر را شعله ور ساخت. با ناکامی ارتش گرجستان در شکست دادن اوستیایی ها و آبخازیها، گامساخوردیا جای خود را به دووارد شواردنادزه داد.

با نگاهی به جمعیت گرجستان در فاصله 1926 تا 1989 این سؤال بی پاسخ از گامساخوردیا برای 30% از جمعیت غیر گرجی گرجستان پیش آمد که اگر گرجستان فقط برای گرجیهاست پس جایگاه آنها درگرجستان چیست؟

 

 

جدول شماره 3

جمعیت گرجستان

 

  1926 1959 1970 1979 1989
کل جمعیت 2666494 4044045 4686358 4993182 ___
گرجی 1788186 2600588 3130741 3433011 3787400
ارمنی 307018 442916 452309 448000 437200
روسی 192632 407900 396700 371600 341200
آذری 137921 153600 217758 255678 307600
اوس 113298 141178 150185 160497 ___
آبخاز 56847 62878 79449 85285 ___
یونانی 54051 72938 89246 95105 ___
کردهای یزیدی 10217 16212 20690 25688 ___
آشوری 2904 5005 5617 5286 ___
لزگی 3420 ___ ___ ___ ___

 

 

اوستیای جنوبی[4]

 

آستها از اقوام ایرانی قفقاز و از نسل آلانها هستند. آلانها از اقوام آریایی و زبانشان ایرانی می باشد. به همین جهت مردم آلان خودشان را ایرون [5] و سرزمین خویش را ایرستون [6] می نامند. در قفقاز به آنها ایرون، اوس[7] ، آس [8] (W.E.D. Allen, 1932, P 30) و در زبان روسی مردم و سرزمین آلان را اوست [9] و اوستیا[10] می نامند (رضا، 1380، ص 101) بعضی نیز گفته اند گرجیها به آنها اوسی [11] و روسها اوستینی [12] می گویند (Allen, p 30).

مولفان مسیحی آنها را مسیحی دانسته اند ولی ابن بطوطه اوست های مسلمان را دیده است. (بارتولد، 1376، ص 197) در نتیجه می توان گفت که از سده چهاردهم میلادی / هشتم قمری دین اسلام در میان آلانها رواج داشته است (رضا، ص 101)

در سالهای 1239 – 1238 م ضربه سهمگین از طرف  مغول و تاتار بر آلانها وارد گردید و به سرعت تجزیه شدند. تعدادی از مردم که در دو طرف رشته کوه بزرگ قفقاز زندگی می کنند از آن جمله مردم اوستیای جنوبی بازماندگان آلانها هستند که افتخار بر ایرانی بودن خود دارند (رضا، ص 102).

در قرون هیجدهم و نوزدهم به دلیل تسلط روسیه بر این منطقه و فعالیت میسیونرهای مذهبی روسی بخشی از مردم مسیحی شدند (آکینر، 1366، ص 222-221) .

روسها در سال 1921 پس از سرکوب قیام چچن – داغستان پنج حوزه اداری ملی مجزا تعریف کردند آنهایی که در مقابل دولت روس مقاومت نکرده بودند مثل اوستها و تعداد دیگر اشراف شناخته شدند ولی بعضی مثل داغستانیها که مقاومت سختی از خود نشان دادند از این امتیاز محروم شدند. (بنیگسن، 1370، ص 75-74). به دنبال شکل گیری اوستیای شمالی، اوستیای جنوبی نیز در بیستم آوریل 1922 به ایالتی خود مختار تبدیل شد (آکینر ، ص 223).

اوستیای جنوبی با مساحت 3900 کیلومتر، 4/5% از خاک گرجستان را در برگرفته است. مرکز این جمهوری خود مختار تسخین والی[13] که جمعیت آن در سال 1979، 97988 نفر ذکر شده است.

بر خلاف آبخازیا،  که گرجیها در دوره شوروی اکثریت جمعیت را درآن داشتند، در اوستیای جنوبـــی اوست ها بیشترین جمعیت را به خود اختصاص داده بودند. (Bennigsen, p205)

 

 

جدول شماره 4

جمعیت اوستیای جنوبی

 

  1926 1959 1970 1979
جمعیت کل 87375 96807 99421 97988
اوستها 60356

%1/69

63698

%8/65

66073

%5/66

65077

%4/66

گرجیها 23538

%9/26

26584

%5/27

28125

%3/28

28187

%8/28

سایر اقوام 3348

%4

6525

%7/6

5223

%3/5

4124

%8/4

 

با وجود این که جمعیت اوستیای شمالی را در حال حاضر 000/800 نفر ذکر کرده­اند ولی جمعیت اوستیای جنوبی در قبل از جنگ اخیر روسیه و گرجستان 000/70 ثبت شده است زیرا همانند آبخازیا پس از فروپاشی و با توجه به درگیریهای دولت گرجستان با جمهوریهای خود مختار، جمعیت  گرجی اوستیای جنوبی عمدتاً به سمت تفلیس ترک کرده اند و در هتلها و مهمانسراهای متعدد اطراف تفلیس استقرار پیدا کرده اند. بعد از جنگ اخیر روسیه و گرجستان جمعیت این منطقه تا سی هزار نفر رو به کاهش گذاشت اما پس از خروج ارتش گرجستان و اعلام استقلال این جمهوری و حمایت دولت روسیه از این استقلال ، جمعیت خود مختار اوستیای جنوبی در حال افزایش است . اوست ها اکثریت مسیحی ارتدوکس و حدود 10% مسلمان هستند .

آبخازیا [14]

جمهوری خود مختار آبخازیا با مساحت 8700 در شمال غربی گرجستان در کنار دریای سیاه واقع شده است . در قرن پانزدهم پس از تصرف این منطقه توسط عثمانیها اسلام  در آن گسترش یافت به طوری که درقرن19 اکثریت جمعیت 000/150 نفره آنها اسلام (سنی حنفی)را پذیرفتند(Bennigsen, p214 )

ولی تحت فشار روسها نیمی از مسلمانان آبخاز به عثمانی مهاجرت کردند و به جای آنان گرجیها در مناطق ساحلی آبخازیا ساکن شدند (بنیگسن، ص 5) .

آبخاز یکی از سه ناحیه خود مختاری بود که در چهارم مارس 1921 شکل گرفت. الفبای آبخازیا از 1918 تا 1983 لاتین و از سال 1938 تا 1954 گرجی و از سال 1954 سریلیک [15] شد. زبان آنها از گروه زبانهـای

 

ایبری – قفقازی [16] است که  با زبان گرجیها تفاوت بسیار دارد (آکینر، ص 276) .

با نگاهی به جمعیت آبخازیا در فاصله سالهای 1926 تا 1979 (جدول شماره 5) می توان ترکیب قومی آن را تا حدودی دریافت . (آکینر ، ص 271؛ 215p، Bennigsen) .

جدول شماره 5

جمعیت آبخازیا

  1926 1959 1970 1979
جمعیت کل 186004 404738 486959 486082
آبخازی 55918 61193 77276 83097
گرجی 67494 158221 199595 213322
روسی 12553 86715 92889 79730
ارمنی 25667 64425 74850 73350
اکراینی 4647 11474 11955 10257
سایر اقوام 19715 22710 30394 26326

 

با مشاهده جدول مشخص می شود که در آبخازیا همیشه جمعیت گرجی بر جمعیت اقوام دیگر به ویژه آبخازی برتری داشته است مثلاً در سال 1979 جمعیت گرجی 9/43 % و جمعیت آبخازی تنها 1/17% از جمعیت آبخازستان را تشکیل می­دادند اما پس از فروپاشی با شروع جنگ، تقریباً تمامی گرجیهـــا و اوکراینی ها و بیشتر  روسها و ارمنیان آبخازستان را ترک کردند.

جمعیت آبخازیا در سال 1993 ، 516600 نفر که پایتخت آن سوخومی بیش از 150 هزار نفر را در خود جای داده بود. از سال 1992 با شروع جنگ داخلی گرجستان جمعیت آن به سرعت رو به کاهش گذاشت تا جائی در آمارهای سال 2005 جمعیت آبخازیا حدود 000/150 نفر رسید ولی در حال حاضر به دلیل  جنگ اخیر روسیه و گرجستان کمتر از 000/100 نفر در آبخازیا زندگی می کنند.

 

آجاریا [17]

جمهوری خود مختار آجاریا با وسعت 3000 کیلومتر در جنوب غربی گرجستان و در سواحل شرقی دریای سیاه و در مرز ترکیه قرار دارد . پایتخت آجاریا بندر باتومی [18] می باشد.

بعد از این که ترکان عثمانی در قرن هفدهم میلادی قسمت غربی قفقاز جنوبی را تصرف کردند آجارهای گرجی با پذیرش مذهب سنی حنفی، مسلمان شدند و زبان مردم منطقه به تدریج ترکی شد.

با انقلاب اکتبر روسیه و پس از تسلط بلشویکها بر قفقاز در شانزدهم ژوئیه 1921 منطقه خودمختار آجاریا در ترکیب جمهوری گرجستان  شکل گرفت (Bennigsen, , P 129, 207)

در آمار سال 1926 جمعیت آجاریا 71498 آمده ، ولی در آمار  سالهای 1939 و 1959 تعداد آنها به همراه گرجیها آمده و جداگانه ذکر نشده است. در آمار سالهای 1970، 1979، 1993 به ترتیب جمعیت آجاریا 309668، 355000 ، 386700 ذکر شده است (آکینر، 1366، ص 298) .

بیشتر جمعیت آجاریا مسلمان هستند و در شهرهای کدا[19] و خلو[20] دارای اکثریت مطلق می باشند. اکثریت مردم روستاهای آجاریا نیز مسلمان هستند.

 

ارمنیها

بیشتر ارمنیها در سرزمین جاواختی [21] به مرکزیت آخال کالاکی [22] ساکن هستند. در تفلیس و نینوتسمیندا[23] هم ارمنیان قابل توجهی زندگی می کنند. با نگاهی گذرا آمار ارمنیان گرجستان در دوره شوروی را می توان اقلیت بزرگ پس از روسها در گرجستان به حساب آورد . (Bennigsen,p133).

 

تعداد ارمنیان در آجاریا به عنوان بزرگترین اقلیت غیر گرجی با تعداد 15614 نفر در سال 1970م بود. در اوستیا در سال 1979 م، 16101 نفر ارمنی زندگی می کردند. در آبخازیا آمار دقیق­تری از ارمنیان وجود دارد ( جدول شماره 6) (Benningsen, p 205)

جدول شماره 6

ارمنیان آبخازیا

1926 1959 1970 1979
25667 64425 74850 73350

 

ارمنیان در منطقه مرزی روسیه با آبخازیا ساکن هستند که جمعیت کنونی آنها معلوم نیست ولی بخش قابل توجهی از ارمنیان در بندرسوچی روسیه[24] – که بالاتر از آبخازیا قرار دارد – جمع شده اند.

جمعیت ارمنی مقیم گرجستان پس از فروپاشی 500000 نفر بود که 200000 نفر از آنان در تفلیس زندگـــــی می کردند و بخش عمده ای هم در جاواختی و سپس در آبخازیا و آجاریا و اوستیا به ســـر می بردند. درحال حاضر جمعیت ارمنی مقیم گرجستان به گفته گرجیها 350000 نفر و به نظر ارمنیهــــا 460000 نفر می باشد. جمعیت مهاجرت کرده ارمنی ازگرجستان بیشتر مربوط به تفلیس می باشد که ازوضعیت معیشتی خوبی به نسبت ارمنیان سایر نقاط گرجستان برخوردارند.

احتمالاً با حل موضوع قراباغ روابط ارمنیها و آذریها بهبود خواهد یافت. اما مشکلات روابط گرجیها و ارمنیها تقابل تفکرات عمیق میان دو ملت با سابقه مدنیت و دولت مداری طولانی می باشد که هر یک خود را ارجح تر از دیگری  می داند. گرچه این تضاد ریشه دار به دلیل مشکلات فعلی ارمنستان و گرجستان نمایان نیست اما بسیار ریشه دار و دارای سابقه تاریخی است. شاید برای روشن شدن اذهان، اشاره به یک مورد تاریخی خالی از لطف نباشد:

پس از روی کار آمدن سلسله قاجار و با توجه به این که بعد از قتل نادرشاه افشار در سال 1160 ق/ 1747 م پنجاه سال قفقاز به دلیل حکومت ضعیف و نیم بند زندیه بر بخشی از خاک ایران به حال خود رها شده بود، آقا محمدخان قاجار در جهت احیای تسلط مجدد ایران بر منطقه ابتدا به سراغ ابراهیم خلیل خان جوانشیر حاکم قراباغ رفت. در محاصره قلعه شوشی ملیک مجنون چله بردی به همراه نیروهای ارمنی و جوادخان حاکم ترک زبان و ایران دوست گنجه به همراه نیروهای بسیاری، آقا محمدخان را یــــاری می دادند اما خان قاجار به دلیل نداشتن توپهای قلعه کوب از پس تصرف قلعه شوشی بر نیامد (میرزا یوسف قراباغی ، 1387، ص 231).

ملیک مجنون ارمنی برای جلوگیری از اتلاف وقت به آقا محمدخان قاجار پیشنهاد حمله به تفلیس را داد و شاه قاجار نیز  پذیرفت زیرا هراکلیوس حاکم گرجستان بعد از نادرشاه به دلیل عدم تمکین حکومت مرکزی ایران و انعقاد عهدنامه تحت الحمایگی با روسیه خشم خان قاجار را بر انگیخته بود. با راهنمایی ملیک مجنون چله بردی و جوادخان گنجه­ایی، آقا محمدخان به سوی تفلیس حرکت کرد. بعد از محاصره تفلیس قسمتی از قوای اعزامی به رهبری ملیک مجنون از طرف سولاکی وارد شهر تفلیس شدند و هراکلیوس نیز به کوهستانهای اطراف شهر پناه برد. نظر به دشمنی قبلی، ملیک مجنون از گرجیها، کشتار بسیار کرد و هشت روز تفلیس دستخوش غارت و چپاول شد . ملیک مجنون بدینوسیله انتقام سختی از گرجیها و هراکلیوس گرفت. به دلیل رفتار ناشایست ملیک مجنون شعری به وسیله پیران گرجی زمزمــه می شد:

ملیک مجنون، سگ گردد                جوادخان، توله سگ

از خاندان ملیک مجنون                  نماند هیچ کس در شوشی

گرچه بعدها ملیک مجنون با برگردندان اشیاء غارت شده از طیب گرفته تا ظروف کلیساهای گرجی سعی در جلب قلوب گرجیها نمود ولی در این راه توفیقی نیافت.

ملیک مجنون به خواسته واقعی خود که اعطای حکمرانی گرجستان از طرف آقا محمدخان بود نرسید زیرا گرفتاریهای خان قاجار در جنوب و شرق ایران وی را مجبور به مراجعت کرد. این حرکت ملیک مجنون دشمنی های عدیده گرجیها و ارمنیها را افزایش داد (رافی، 1385، ص 93- 91؛ میرزا جمال جوانشیر قراباغی ، 1384 ، ص 107) .

ارمنیان گرجستان به عنوان بزرگترین گروه جمعیتی پس از گرجیها در گرجستان و چهارمین گروه بزرگ ارمنیان خارج از ارمنستان در جهان پس از روسیه، امریکا و فرانسه محسوب می شوند. اکثریت ارمنیان گرجستان در این سرزمین متولد شده اند و کشور گرجستان را بسیار دوســــت دارند. در پایگاههای قبلی روسها درگرجستان به لحاظ اعتماد روسها و ارمنیان نسبت به همدیگر تقریباً تمامی کارمندان محلی روسها در تفلیس، باتومی ، سوخومی و آخال کالاکی ارمنیان بودند. به لحاظ جایگاه ارمنیان در گرجستان – به خصوص ارمنیان مقیم تفلیس – آقای وان بای بورتیان ارمنی از مشاورین ارشد میخائیل ساکاشویلی رئیس جمهور گرجستان هستند و ارمنیان به لحاظ داشتن بیشترین جمعیت پس از گرجیها در حال حاضر در مجلس گرجستان سه نماینده دارند.

با وجود دشمنی سخت میان روسیه وگرجستان از یک طرف و از طرف دیگر روابط بسیار خوب ارمنیان گرجستان با روسها، دولت ساکاشویلی تاکنون از وارد کردن هرگونه اتهامی به ارمنیان گرجستان برای تحت فشار قرار دادن آنها به صورت رسمی خودداری کرده است و سیاستهایی را برای وادار کردن ارمنیان گرجستان در جهت جذب در جامعه گرجی انجام داده است از آن جمله دستورالعملی مبنی بر این که دانش آموزانی که مدارس را تمام و قصد ورود به دانشگاه دارند باید زبان گرجی بدانند و یا طرحهای مشوقانه برای دانش آموزان مدارس ارمنی در جهت یادگیری زبان گرجی و اعطای تسهیلات به معلمان یا دست اندرکاران امور فرهنگی ارمنی درخصوص یادگیری زبان گرجی از آن جمله می باشد. این طرحها بیشتر ارمنیان جاواختی را در بر می گیرد که بسیار متعصب هستند و به جز زبان ارمنی زبان دیگـــری را نمی دانند و حاضر به یادگیری زبان دیگری نیستند.

ارمنیان گرجستان همانند تمامی ارمنیان جهان نگاه ویژه ای به ارمنستان دارند. در هنگام جنگ قراباغ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، مافیای ارمنی مقیم گرجستان و ارمنستان از یک طرف و مافیای آذری مقیم گرجستان و جمهوری آذربایجان در جنگ به داد و ستد کالاهای وسیعی در منطقه صداقلوگرجستان[25] پرداختند. ارمنیها سلاح، مهمات، گازوئیل  و بنزین از مافیای آذری دریافت و به آنها سیگار و مشروبات الکلی می دادند. این مبادله در قسمت محدوده جنگی فضولی جمهوری آذربایجان هم انجام می شد به طوری که در ایام جنگ قراباغ با کشته شدن یکی از سران مافیای ارمنی، ارمنیها با کمال امنیت به سران مافیای اقتصادی جمهوری آذربایجان – که با فرد کشته شده ارمنی داد و ستد می کرد – اجازه دادند که در مجلس ختم وی در ارمنستان شرکت کند.

 

آذریها

آذریها گرجستان بازماندگان قبیله بورچالو هستند که شاه عباس اول  صفوی آنها را به این منطقه کوچاند. آذریها در استان کارتلی پائین و در مارنئولی [26] ، بولینسی[27] و دمانیسی[28] زندگی می کنند. آمار شورویها حکایت از افزایش سریع آذریها در گرجستان دارد (Bennigsen, p 133)

 

 

 

باتوجه به آمار سال 1989 که جمعیت آذریهای گرجستان در حدود 307600 ذکر شده (suny,p 489) و نظر به رشد جمعیت آذریها در فاصله سالهای 1959 تا 1989 (آکینر، 1366، ص 139) تعداد آذریها را باید هم اکنون در گرجستان بالغ بر 000/350 نفر دانست . در شهر تفلیس نیز افزایش جمعیت آذری از 12614 نفر در سال 1979 به 17986 نفر در سال 1989 دیده می شود. (امیراحمدیان ، 1386، ص 336)

با در نظر گرفتن آمار شوروی در فاصله سالهای 1926 تا 1979 آذریها بیشتر درجوامع روستایی سکونت داشتند(جدول شماره 7) . (آکینر،  ص 140)

جدول شماره 7

توزیع سکونت آذریها در مناطق شهری و روستایی گرجستان

1926 1970
شهری روستایی شهری روستایی
6588 48% 131333

2/95%

39669

2/18%

178089

8/81

 

آذریهای مقیم گرجستان نیم نگاهی به آذربایجان بزرگ دارند که از طرف باکو دنبال می شود. با نگاهی به کتب درسی تاریخی جمهوری آذربایجان به ویژه نقشه روی جلد و متن کتاب تاریخ کلاس پنجم به نام «آتایوردو» مشخص می شود که آذربایجان بزرگ علاوه بر هفت استان شمال غربی ایران، تقریباً تمامی ارمنستان، بخشی از داغستان روسیه، قسمتی از گرجستان  که در آن آذریها سکونت دارند را نیز در بــر می گیرد (یعقوب محمدلو و …، 2002، صفحه روی جلد) . ادعای ارضی جمهوری آذربایجان بر مناطق آذری نشین گرجستان قطعاً با حضور ترکهای مسختی به چالش عظیمی برای دولت گرجستان تبدیل خواهد شد.

 

مسختی­ها [29]

در همسایگی شرقی سرزمین آجاریا در  گرجستان جنوبی  و در شمال شرقی مرز ترکیه و شمال ارمنستان سرزمین مسخت قرار دارد که  قسمت  مهمی از این ســـــرزمین آخال تسیخه[30] می باشــــــد.

(Bennigsen., p26) این سرزمین در قرن شانزدهم میلادی به تصرف عثمانیها درآمد و به دنبال این اقدام مردم این منطقه مسلمان شدند و زبان ترکی نیز، زبان اول آنها مبدل گشت . اما در سال 1838م / 1243 ق بعد از این که روسیه سرزمین ماورای ارس از جمله گرجستان را با انعقاد عهدنامه ترکمانچای از ایران جدا کرد بلافاصله ضمن جنگی با عثمانیها در سال بعد منطقه مسخت را به تصرف خود در آورد .

اکثریت مسختی­ها مسلمانان سنی حنفی و گروه کوچکی از آنها علی اللهی هستند که همچنان ترک زبان باقی ماندند.  (Bennigsen, p 216)

در هنگام جنگ دوم جهانی استالین تعدادی از اقوام ساکن قفقاز شمالی و جنوبی را به اتهام همکاری با آلمانیها به مهاجرت و جابه جایی اجباری واداشت که شامل قلموقها ، تاتارهای  قرم، آلمانیهای ولگا، چچن – اینگوشها ، قراچایها و بالکارها می شدند.

در اواخر 1944م استالین قصد داشت با حمایت از ادعای ارمنیان و گرجیها مبنی بر تعلق داشتن سه استان قارص ، اردهان و آرتوین به آنها،  به ترکیه فشار وارد کند. با توجه به پیش بینی درگیریهای مرزی بین دو طرف، استالین در صدد برآمد مناطق سرحدی دو کشور در مسخت را ازعناصر ترک زبان مسلمان مسختی – که در هواداری از سیاستهای ترکیه در جنگ دوم جهانی به اذیت و آزار مسیحیان به ویژه ارمنیان و آتش زدن بعضی از کلیساهایشان اقدام کرده بودند – عاری نماید. امری که به ظاهر از دیدگاه منافع شوروی درست و بجا تلقـــی شـــــــد.

مسختی ها که تعداد آنها در آن دوره تا 200 هزار نفر ذکر شده به همراه عده­ای از ترکمنها [31] ، قراپاپاخها [32]، حمشین ها[33] کردهای [34] آجاریا و لازها[35] در نوامبر و دسامبر 1944 به آسیای مرکزی تبعید شدند. در راه این انتقال اجباری مسختی­ها به دره فرغانه در ازبکستان حدود 50 هزار نفر تلف شدند و دولت شوروی نیز تا 1968م اجازه نشر هیچ اطلاعاتی درباره کوچ مسختی­ها را نداد. ولی  در سال اخیر به آنها قول بازگشت به زادگاهشان داده شد اما فقط تنها گروه چند هزار نفری از آنها در منطقه نامساعد آب و هوایی ساعتلی[36] در جمهوری آذربایجان استقرار یافتند .

بعد از فروپاشی شوروی با فشار وارده از سوی سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا ادوارد شوارد نادزه رئیس جمهوری وقت گرجستان قراردادی امضا کرد که به موجب آن دولت گرجستان موظف شد تا سال 2011م سیصدهزار نفر از  مسختی ها – که تعداد آنها در حال حاضر450 تا 470 هزار نفر ذکر شده  – به گرجستان برگرداند.

با پذیرش این فرضیه که مسختی ها گرجی بوده اند باید اذعان کرد که بیش از نیم قرن حضور در سرزمین ازبکستان ، این جمیعت را کاملاً ازبک کرده و حالا هیچ سنخیت فرهنگی، دینی، زبانی و مانند آن با گرجیها ندارند. در نتیجه بازگشت مسختی ها ازبک شده بیگانه با فرهنگ گرجی و گرجستان – که از نظر مذهبی بسیار متعصب هم هستند – بحران شدیدی را در گرجستان ایجاد خواهد کرد.

مطابق برنامه طراحی شده توسط دولت گرجستان مسختی ها در منطقه جاواختی – مسخت در شهرها و روستاهایی که ارمنیان و گرجیها ساکنند استقرار پیدا خواهند کرد . نظر به سابقه عداوت میان ارمنیها و گرجیها از یک طرف با مسختی­ها  – که اشاره رفت – مردم بسیار متعصب این منطقه هم اکنون آماده مقابله با حضور مسختی­ها هستند. نظر به فقدان همزیستی مسیحیان منطقه با مسختی ها دولت گرجستان ناچار باید به کوچ دسته جمعی ارمنیان و گرجیهای منطقه به نقاط دیگر اقدام کند که با توجه به وضعیت نامساعد مالی و حساسیتهای بین المللی به ویژه توسط روسیه و اتحادیه اروپا این امر به راحتی میسر نخواهد شد.

مسختی ها در تحرکات سیاسی گرایش خود را به ترکیه به وضوح نشان داده اند و مطمئناً پس از استقرار در جنوب گرجستان و مرز ترکیه در جهت همگرایی با این کشور و ایجاد ترکستان بزرگ هم آوای ترکیه خواهند شد. این استقرار ضمن این به ضرر گرجستان خواهد بود خطرات بالقوه و بالفعلی را متوجه ارمنستان خواهد کرد جمهوری آذربایجان نیز قاعدتاً از استقرار مسختی ها خشنود خواهد گشت.

 

مناقشه مذهبی

تنش های مذهبی بین گرجیها و غیر گرجیها می تواند بر تنشهای قومی پتانسیل مضاعفی بخشد. اکثر آذریها مقیم گرجستان شیعه دوازده امامی و اقلیتی سنی حنفی هستند. آجارها نیز مانند ترکان مسختی مذهب سنی حنفی دارند.

گرجیها و ارمنیان گرچه هر دو مسیحی اند ولی شریعت مذهب ارتدوکس گرجی با شریعت مذهب گریگوری ارمنیان تفاوتهایی دارد. کلیسای ارتدوکس مرجعیت و مرکزیت مثل کاتولیک ندارد و خود مختار و مستقل است.

بر اساس عقیده مسیحیان، دوازده حواری حضرت مسیح (ع) به هر مکانی که برای تبلیـــغ رفته اند آن کشورها حق احداث کلیسا دارند. از نظر گرجیهای ارتدوکس دو حواری در منطقه آجار و مسخت آمده در نتیجه گرجستان می تواند کلیسای مستقلی داشته باشد به عبارت بهتر از نظر شریعت ارتدوکسی بین کلیسای گرحستان، روسیه، رومانی، بلغارستان و مانند آن فرق نیست فقط تفاوتهای فرهنگی موضوع است مثلاً تمام مراسم به زبان گرجی ، آرایش و معماری و رنگها کلیساها به دلخواه و مورد پسند گرجیها می تواند باشد.

نظر به این که  ارمنیها زودتر از گرجیها مذهب مسیح را پذیرفته و رسمی کردند در نتیجه نوعی برتری دینی در مقابل گرجیها احساس می کردند. با گذشت زمان تقابل این تفکر در سال 607 م به قطع روابط کامل بین کلیسای ارمنیها و گرجیها انجامید و به دستور اسقف اعظم ارمنستان، ورود گریگوریهای ارمنی به کلیساهای گرجی کافر ممنوع شد.

بخش قابل توجهی از گرجیها و ارمنیهای جنوب گرجستان – جایی که مسختی ها ساکن خواهند شد – مذهب کاتولیک دارند. نظر به اینکه منطقه جاواخت – مسخت قرون 18 و 19 در دست عثمانی بود قراردادی بین اروپائیها و عثمانیها منعقد شد که کاتولیکها ، آزادیهای بیشتری به نسبت سایر مذاهب داشتند و از مالیات نیز معاف بودند به همین دلیل در این منطقه مردم مذهب کاتولیک را پذیرفتند . این همانندی مذهبی در تقابل با مسختی ها وحتی با حاکمیت گرجیهای ارتدوکس می تواند موثر باشد .

بعد از فروپاشی و پس از سالهای حاکمیت ضد دینی وجود آزادیهای بدون برنامه ، میسیونرهای مذهبی در گرجستان شروع به فعالیت کردند. پروتستان مذهبان تحت حمایت دولت امریکا و سازمان سیا و همچنین انتیلجنت سرویس انگلیس به یارگیری در گرجستان مشغول و تعدادی از گرجیهای ارتدوکس مذهب با حمایتهای مالی گسترده به مذهب پروتستان کشاندند.

بهائیان نیز با ایجاد دفتری بزرگ در تفلیس و واگذاری پول و ماشین، مردم را از ابتدا به سوی تجمعات خود دعوت و سپس به جذب گرجیها پرداختند. همچنان این یارگیری مذهبی در جامعه گرجی با اقتصاد ضعیف، مسلماً در نسلهای بعدی هویت قومی گرجی را به تنش و درگیریهای مذهبی و نهایتاً چند دستگی تبدیل خواهد کرد.

نظر به کاهش شدید جمعیت گرجی در سالهای آتی و افزایش جمعیت غیرگرجی و در نتیجه پدیداری تنش و چند دستگی در گرجستان ، راهکارهای لازم برای برون رفت از این بحران جمعیتی را می توان به قرار ذیل دانست:

  1. تعامل با ترکیه

برای افزایش جمعیت گرجستان، ساکاشویلی رئیس جمهوری گرجستان اعلام کرده که از هر سه نفر ترکهای ترکیه یکی مادربزرگش گرجی است. به عبارت بهتر حداقل ده میلیون گرجی در ترکیه زندگی می کنند و به شرطی که از نظر معنوی گرجی بودن خود را  بپذیرند گرجستان حاضر به دادن پناهندگی به آنهاست.

ترکها نیز از این موضوع  به شدت استقبال کردند و به نوعی در تعامل با گرجیها برای کاهش فشارهای بین المللی در خصوص قتل عام ارمنیان برنامه ای را تدوین کرده اند. گرجی جلوه دادن محل سکونت ارمنیان در قارص و آردهان و وانمود کردن این نکته که مناطق فوق در هیچ ازمنه تاریخی در منطقه فوق  سکونت گاه ارمنیان نبوده تا بدین وسیله  بتوانند صورت مساله کشتار ارمنیان در سال 1915 توسط عثمانیها پاک کنند. در همین راستا کلیساهای بجا مانده از ارامنه در ترکیه در حال واگذاری به گرجـــیها می باشد.

در مقابل ، ترکها که همیشه در مقابل هر نوع تحرکی در منطقه مسلمان نشین ترک زبان آجاریا حساسیت نشان می دادند نه تنها در مقابل حرکت ساکاشویلی برای حذف آباشیدزه حاکم آجاریا –  با توجه به وابستگی آباشیدزه به روسیه و درنتیجه کم شدن نفوذ روسیه در مرزهای خود – با بیطرفی دیپلماتیک از کنار این موضوع به راحتی گذشتند.

ترکیه از جایگزینی مسختی ها به جای ارامنه در جاواختی به دلیل این که به نوعی ارامنه را از مرزهای این کشور دور می کند و ضریب امنیتی آن کشور را بالا می برد حمایت می کند ضمن این که با جایگزین مسختی ها به جای ارمنیان، محاصره ارمنستان به وسیله ترک زبانان کامل تر و وابستگی ارمنستان به ایران بیشتر  خواهد شد. ولی نفوذ ترکیه در قفقاز بیشتر و از جهاتی به کاهش نفوذ ایران درگرجستان خواهد انجامید.

  1. کاهش تعداد فرزندان

از جمعیت 5/5 میلیون نفره گرجستان پس از فروپاشی تاکنون یک میلیون نفر به خارج – عمدتاً به روسیه – مهاجرت کرده اند که بخش عمده ای از آنها گرجی بوده اند. گرجیها به لحاظ بهره مندی از غنای فرهنگی بسیار بالا با توجه به وضعیت  معیشتی مطلوب فرهنگ داشتن بیش از دو فرزند در خانواده های گرجی در دوره شووری به ندرت دیده می شد اما  پس از فروپاشی شووری نظر به تنگی معیشت [37] در میان گرجیها به نوعی تک فرزندی در بین ملت گرجی حاکم شده است با توجه به رشد منفی جمعیت گرجی حاصل از مهاجرت و حاکم شدن فرهنگ تک فرزندی از یک طرف و از طرف دیگر زاد و ولد غیر گرجیها به ویژه آذریها، مسختی ها، آجارها ، ارمنیها و دیگر قومیتها[38] به نظـــر می رسد در سال 2030 با شکل گیری نسلی جدید از قومیتهای موجود ، گرجیها اگر به یک اقلیت تبدیل نشوند قطعاً اکثریت را نخواهند داشت.

با توجه به کاهش در میان گرجیها دولت گرجستان احتمالاً برنامه ای را تدوین خواهد کرد که همانند چین بیشتر از یک فرزند داشتن باعث محرومیتهای اجتماعی می گردد.

 

  1. مهاجرت مسختی ها به امریکا

برای جلوگیری از ورود گسترده مسختی های متعصب به گرجستان، ایالات متحده امریکا در حال کوچاندن دسته جمعی مسختی ها مقیم روسیه به امریکا می باشد.

  1. کاهش تنش با روسیه

از اولویتهای سیاسی ساکاشویلی تضعیف نقش روسیه در سیاستهای داخلی این کشور بود . روسها به دلیل داشتن یک پایگاه هوایی در تفلیس، یک تیپ مکانیزه در آخال کالاکی، یک پایگاه دریایی در بندر پوتی و همچنین یک تیپ موتوریزه در باتومی و سوخومی، در سقوط گامساخوردیا ، روی کار آمدن شواردنادزه، رشد و نمو ارمنیان  و تحولات مهمی داخلی گرجستان نقش پررنگی داشتند.

ساکاشویلی برای کم شدن نفوذ روسها درگرجستان سعی در بر چیدن پایگاههای روسیه در گرجستان نمود. ساکاشویلی با مشاهده  مقاومت آباشیدزه حاکم آجاریا – را با تکیه بر پایگاه روسیه در باتومی – برق، گاز و حتی آب منطقه را قطع کرد و بالاخره توانست با فشار وارده، آباشیدزه را وادار به رفتن به روسیه کند و پس از مدتی کوتاه پایگاه روسیه در منطقه آجاریا نیز برچیده شد.

از قبل این سیاست و با توجه به ضد روس بودن اکثر گرجیها[39]،  ساکاشویلی محبوبیتی  در میان گرجیها به دست آورد امری که او را به عجله واداشت تا با کمک امریکا و اسرائیل در هشتم مرداد 1387/ هشتم اوت 2008 در هنگام المپیک زمستانی چین با اندیشه  برگرداندن دو منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا به بدنه گرجستان یورش برد. در حالی که یکی از دلایل تصرف آسان آجاریا عدم داشتن مرز مشترک این جمهوری خود مختار  با روسیه بود.

اگر چه در حال حاضر اپوزیسیون مخالف ساکاشویلی به دلیل فضای سنگین جنگ اخیر طرفدار روس نیست ولی با واقعیتها موجود خواهی نخواهی گروهی از گرجیها با در نظر گرفتن امکان همزیستی مسالمت آمیز با روسیه و بهره مندی از این کاهش تنش احتمالاً جایگاهی در جامعه گرجستان پیدا خواهند کرد به ویژه این که تعدادی قابل توجه از مهاجران گرجی بعد از فروپاشی در روسیه به ســـــر می برند .

به رسمیت شناختن استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا به وسیله روسیه، این کشور را در وضعیت برگشت ناپذیری قرار داده است امری که باز پس گیری مناطق فوق را از راه نظامی تقریباً غیر ممکن می کند . با توجه به وزن سیاسی گرجستان در صحنه دیپلماتیک جهانی و نظر به این که بعضی از کشورهای اروپایی مثل فرانسه و آلمان با در نظر گرفتن منافع ملی خود در مناقشه دیپلماتیک روسیه و گرجستان مطمئناً در تقابل با روسیه قرار نخواهند گرفت و نظر به این که از پی آمدهای جنگ اخیر روسیه و گرجستان کاهش روس ستیزی، افزایش نفوذ روسیه و تضعیف موقعیت امریکا در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز بوده است و با وجود این که به نظر می رسد منافع گرجیها با منافع غرب گره خورده است.    شاید رئیس جمهور بعدی گرجستان مجبور شود همانند یوشچنکو رئیس جمهور اکراین هیئتی را مأمور به بهبودی روابط با روسیه کند وگرنه منازعه طولانی گرجستان با همسایه قدرتمند شمالی، آن هم با اقتصاد ضعیف و مشکلات قومیتی عدیده ، هزینه های سنگینی را برای این کشور در پی خواهد داشت.

 

 

منابع فارسی:

 

  1. آکینر، شیرین . اقوام مسلمان اتحاد شوروی . ترجمه علی خزاعی فر. مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی، 1366.
  2. احمدی ، حسین . تالشان. تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه، 1384.
  3. جوانشیر قراباغی، میرزا جمال. تاریخ قراباغ. به کوشش حسین احمدی. تهران: مرکزاسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه، 1384.
  4. امیراحمدیان ، بهرام . گرجستان. تهران: انتشارات شیرازه، 1383.
  5. بارتولد، و. تاریخ ترکهای آسیای میانه. ترجمه غفار حسینی. تهران: انتشارات توس، 1376.
  6. بنیگسن، آلکساندر و مراکس آپ، ماری. مسلمانان شوروی . گذشته ، حال و آینده. ترجمه کاوه بیات. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370.
  7. رافی (هاکوپ ملکی هاکوپیان) . ملوک خمسه. ترجمه آرا در استپانیان. تهران: پژوهش دانش با همکاری نشر و پژوهش شیرازه ، 1385.
  8. رضا، عنایت الله. اران . تهران: مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه،1380.
  9. قراباغی، میرزایوسف. تاریخ صافی. به کوشش حسین احمدی. تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1387.

 

 

منابع انگلیسی :

 

 

 

1.Allen, W.E.D. A History of the Georgian People . London: kegan paul,

1932.

  1. Bennigsen, Alexandre & Wimbush, S.Enders.Muslims of the soviet Empire. London: c.Hursm& compony, 1985.
  2. suny , Ronald grigor (Editor). Trans caucasia Nationalism an sociale chang e Essays In The History of Armenia , Azerbaigan and Georgia. Amrica: the

university of Michigan , 1999.

 

 

 

منابع ترکی :

  1. محمدلو، یعقوب و ….، آتایوردو. باکو: تنسیل نشریانی، 2002.
  2. روزنامه آینا. چاپ باکو. 16 مارس 2000.

 

Hossein – Ahmadi

Assistant prof

Islamic Azad university shareza Branch

 

Abstrat

Regardless of Armenia , Georgia and Azerbaijan republics of Caucasus with ethnic plurality and different cultural structural, face with great challenges in the rule of on ethnicity over the others. Due to their cultural structure and strong civilization and also experiences in local autonomy, the Georgians are readier for interaction with other ethnics. How ever , it seems that the presence of Armenians, Azerbaijanis, Ossetians, Abkhazis , Ajaris and the return of Maskhati turks, will drag Geogian inba deep crisis, this paper is based on the statishcs of rohable sources and field researches , and aims at examining the vulnerability of Georgia in this etnic crisis .

Keywords : Georgia, Georgian, Azeri, Maskhati, Armenian, ossetian, Abkhazi.

* . استاد یار دانشگاه آزاد اسلامی شهرضا

[1] . اینجانب در اواخر خرداد و اوایل تیرماه 1387 برای تحقیق میدانی در گرجستان حضور داشتم که بدینوسیله از زحمات سفیر محترم ایران در گرجستان جناب آقای مجتبی دمیرچی و سایر اعضای سفارت تشکر می شود.

[2] . بیشتراین ارمنیان زنانی هستند که با مردان آذری ازدواج و به ناچار در این کشور مانده اند.

[3] . جمعیت تالش جنوبی در هنگام جدایی از ایران 40000 نفر بود.

South ossetian.[4]

Iron.[5]

Ireston .[6]

os.[7]

As.[8]

osset.[9]

ossetia.[10]

osni.[11]

ossetini. [12]

Tskhinvali.[13]

Abkhazia.[14]

2.cyrillik

Ibero – caocasian.[16]

Adjaria.[17]

Batumi . [18]

 Keda.[19]

khalo.[20]

Javakheti.[21]

Akhalkalaki.[22]

Ninotsmida.[23]

[24] . هر روز چند پرواز از ارمنستان به بندر سوچی و بالعکس انجام می شود.

Sdaghlov..[25]

Marneuli.[26]

Bolinisi.[27]

Demanisi.[28]

Meskheti.[29]

Ahartiskhe.[30]

[31] . ترکمنهای ترک زبان در جنوب گرجستان و در شرق آناتولی  زندگی می کردند.

[32] . Ghrapapakh ایلات ترک زبان بودند که  در شمال ارمنستان به سر می بردند.

[33] . Hemshins ارمنیان ترک زبان  مسلمان را گویند که چون در زبان روسی «ح» وجود ندارد درمنابع روسی آنها را Khemshins گفته اند.  به گفته بنیگسن تعداد آنها در گرجستان  در سال 1926، 629 نفر و تخمیناً در هنگام کوچ به حدود 2000 تن بالغ می شدند( Bennigsen, p 218) . ارمنیها ، حمشینهای داخل ترکیه را دو میلیون نفر می دانند.

[34] . تعداد کردها در سال 1926، 4026 نفر بود که در منطقه آخال تسیخه و آخال کالاکی زندگی و به زبان ترکی صحــــــــــــبت می کردند. در منطقه آجار 3295 نفر بودند که آنها نیز در نوامبر 1944 به آسیای مرکزی تبعید شدند (Bennigsen, p218) .

lazs.[35]

saatly.[36]

[37] . حقوق استاد در دانشگاههای شهر تقلیس به حداکثر 400 دلار و استادیار در دانشگاه کوتائیسی حداکثر 150 دلار می باشد. به نسبت تورم موجود –  مثلا قیمت یک بطری آب معدنی بزرگ به قیمت یک دلار –  می توان درآمدها  را با مخارج تطبیق داد.

[38] . درباره سایر اقوام گرجستان نیز باید گفت  در حال حاضر بیشتر کردهای یزیدی که تعداد آنها در حدود 20000 می باشد در تفلیس زندگی می کنند. یونانی ها که تعداد آنها درحدود 50000 نفر می باشد اکثراً در آجاریا، آبخازیا و تفلیس و آشوریها نیز چند هزار نفر در تفلیس و کوتائیسی به سر می برند. با برچیده شدن پایگاههای روسیه در گرجستان چون اکثر روسها خانواده های ارتش روسیه مقیم گرحستان بودند تعداد روسها به شدت کاهش یافته است ولی نگارنده در تحقیق میدانی نتوانست آماری از روسها درگرجستان به دست آورد.

[39] . در راستای این ضدیت درصد گرجیهایی که زبان روسی به عنوان زبان اول و دوم آنها در گرجستان یاد گرفته اند  به نسبت مردم  ارمنستان و جمهوری آذربایجان – در دوره شوروی – بسیار کمتر می باشد (suny, p 500).